سیگار از عمرم می کاهد !
مگر تو عمر مرا می دانی که با آن محاسبه می کنی ؟
کسی نمی داند ،
شاید همین فردا من نیز خاموش شوم !!!
سیگار دود می کنم تا یادم بماند
من احمق بیشتر از این ریه های سوخته ام دوستت داشتم
تولد انسان همانند روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن
بنگر در این فاصله چه کردی
گرما بخشیدی ؟
یا سوزاندی . . . ؟
میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه :
این که هر کاری در توانت هست براش انــــجام بدی ،
آخــــرش بـرگرده بگه :
مگه من ازت خواستم . . . / .
وقتی می گویم دوستت دارم
شاید تصور کنی تنها چند واژه ساده را
در کنار هم گذاشته ام
وجمله ای را بیان کرده ام
اما. . .
این تنها یک جمله نیست!
دنیای لبریز از رویاهای سبز و سرخ!
همین جمله کوتاه!
آری همین چند واژه خود کتابیست سر شار از معنا!
دوستت دارم یعنی بی حضور تو
زندگی برایم بی معناست
بی تو دنیای من به سردی می گراید
و چشمانم بی فروغ می گردد!
دوستت دارم یعنی قلب من منزلگاه توست
و وجودم سرزمینی که تخت پادشاهی را
تنها لایق تو می دانم
واے بـهـ حـــال ِ مــــن و تـــــو . . . !
آدمــها هرچقدر بزرگـــتر میشوند
دلشان بیشتر بغــــل میخواهد
حتــــی بیشتر از وقتــــی که کودک بودند !!!
بعد از "خدا حافظی" ،
بر نگــــردید و عقب نگاه نکید..
بد دردرسری میشه
این " آخرین نــــگاه " !!!
+عـاشـق مـردیـ شـدهـ امـ کـهـ بـویـ مـردانـگـیـ اشـ غـرور زنـانـهـ امـ را دیـوانـهـ مـیـکـند...
چرا نگاه می کنی؟
ریشه بلند گیاه عشق سرتاسر بدنم را گرفته
و به دور قلبم پیچیده
دوری از تو باعث فشار دادن ریشه ها به قلبم میشود و مرا از پا در می اورد
پس برای اینکه زنده بمانم
با من بمان
نه تو می مانی و نه اندوه
چقدر لال مانده ام
میان حرفایم ...
تو همیشه ابتدای من بوده ای
سر آغازِ تمام ِشروع هایِ دوباره ام؛
من خودم را، بغض هایم را
دردهایم را، دلتنگی هایم را
تلخی ها و کابوس هایم را
و هر آنچه مرا از من دور کرده است
به مدد دستهای تو کنار زده ام
و از نو آغاز کرده ام
دلم گریستن میخواهد و ...سکوت!
و تو را که نگفته، همه چیز را میدانی...
دَمَـــــــش گـــــــــرم!!
بـــــــــــــــــــاران را مـــــــی گویم
به شـــــانه ام زد و گــــــفت:
خـــــسته شـــــدی … ؟؟؟
امــــــــروز را تو اســــتراحت کن…
من به جـــــایت مـی بارم!
هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی !!!
یـــک لبخنـــــد...
یـــک نگــــــــاه...
یـک عـطـر آشـنـا ...
یــک صــــــــدا...
... یــک لــبـاس آشـنـا...
یــک خــیـابـون...
یــک خـاطـره ...
از درون داغونـــت می کــــند و یـــادش مــیـوفـتـی ...
سخت ترین لحظه زندگی ادم زمانی می رسد؛
که خواب " او " را میبینی؛ وقتی از خواب میپری
در آغوش دیگری هستی ... !
امشب باز هم دلم سراغ تو را گرفت!
ولی آب از آب تکان نخورد . . .
درست مثل همه شبهای قبل ،
باز هم سر میزند تنهایی ،
باز هم دوباره دلتنگی می آید .
و مرور خاطره های مشترک نخ نما شده . . .
می پرسند با ندیدنش چه میکنی؟!
می گویم هراسی ندارم!
با یادش رفیقم این روزها . . .