just kiss

just kiss

تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است
just kiss

just kiss

تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است

مردانگی مرد






بدون زن مردانگی مرد شایعه ای بیش نیست...!

سیگار دود می کنم تا یادم بماند




سیگار از عمرم می کاهد !

مگر تو عمر مرا می دانی که با آن محاسبه می کنی ؟

 کسی نمی داند ،

 شاید همین فردا من نیز خاموش شوم !!!

سیگار دود می کنم تا یادم بماند

 من احمق بیشتر از این ریه های سوخته ام دوستت داشتم

سیگاری گوشه ی لب




گفتم:
با عشق زمان فراموش می شود ، 
و با زمان عشق!
سیگاری گوشه ی لب، گفت:
با سیگار هر دو...

سیگار




من به تعداد تمام سیگار هایی که کشیده ام تو را یاد کرده ام
اگر می توانستم تو را فراموش کنم سیگار را هم ترک میکردم

عشـق که گـدایی نـدارد



دلـت به ماندن نیست بـرو.....، 


عشـق که گـدایی نـدارد. 


یادت نیست مگر؟ 


این نذر مـن بود، که کوه شوم و پای نبودنهایت بمانم... 

بنگر در این فاصله چه کردی


آخرین دانه ی کبریت!!!





تولد انسان همانند روشن شدن کبریتی است 

و مرگش خاموشی آن 

بنگر در این فاصله چه کردی 

گرما بخشیدی ؟ 

یا سوزاندی . . . ؟

" بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..



" بند بند وجودمــــ ـــ ـ .. 

بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ 

با این همه بنــدچه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ... 

میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه :





میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه : 

این که هر کاری در توانت هست براش انــــجام بدی ، 

آخــــرش بـرگرده بگه : 

مگه من ازت خواستم . . . / .

می روم...





می روم...به کجا؟ 
نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی! 
کاش نه باران بند می آمد... نه خیابان به انتها می رسید...

دلـــــم تـــــنگ اسـت


g4uxmifqg70odqgpb4qm.jpg


دلـــــم تـــــنگ اسـت

تـــــو بــــــیـا بــــشـکـاف
!


و دوبــــــــاره ، کـــوک بـــزن
!

دلتنگم






دلتنگم


برای کسی که مدت هاست بی آن که باشد


هر لحظه زندگی اش کرده ام




تنها لایق تو می دانم


وقتی می گویم دوستت دارم


شاید تصور کنی تنها چند واژه ساده را


در کنار هم گذاشته ام


وجمله ای را بیان کرده ام


اما. . .


این تنها یک جمله نیست!


دنیای لبریز از رویاهای سبز و سرخ!


همین جمله کوتاه!


آری همین چند واژه خود کتابیست سر شار از معنا!


دوستت دارم یعنی بی حضور تو


زندگی برایم بی معناست


بی تو دنیای من به سردی می گراید


و چشمانم بی فروغ می گردد!


دوستت دارم یعنی قلب من منزلگاه توست


و وجودم سرزمینی که تخت پادشاهی را


 تنها لایق تو می دانم

بـیـخـیـال ِ حـرف هـای ِ مـــَــردُم ...



http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSYyIUPTutp1nKKGXs57B1uHPifJQ3ldZ_0lcSdZZlMJI5bJYjJ


بـیـخـیـال ِ حـرف هـای ِ مـــَــردُم ...

بـــیـا و مـرا بــبـ ــوس !

آنــها پـشـت ِ ســَـرِ خــــــُــــــدا هـم کـه خــُـداسـت حــرف مـی زنـنـد ... !!!

واے بـهـ حـــال ِ مــــن و تـــــو . . . !

 


 


آدمــها


http://image1.webscache.com/baike/haibao/big/2008-09/202591816-381-W020071219579790344834.jpg


آدمــها هرچقدر بزرگـــتر میشوند

دلشان بیشتر بغــــل میخواهد

حتــــی بیشتر از وقتــــی که کودک بودند !!!


"خدا حافظی"



بعد از "خدا حافظی" ، 

بر نگــــردید و عقب نگاه نکید.. 

بد دردرسری میشه 

این " آخرین نــــگاه " !!! 




دلـت به ماندن نیست بـرو.....، 


عشـق که گـدایی نـدارد. 


یادت نیست مگر؟ 


این نذر مـن بود، که کوه شوم و پای نبودنهایت بمانم... 

این روزها



این روزها شیرین میزنم 
بی آنکه، 
پای فرهادی در میان باشد 

آرامش وجود من



آرامش وجود من بــودنــم در آغــوش مــردانــه ات است
بگـذار حـســودان هــرچـه می خــوآهـنـد بگــویـنـد
جــز تـو و عـشــق تــو تـمـوم دنـیــا پَــر

بوسه

سیگار بعدی را روشن می کنم، کامی از لبش می گیرم
بجای لب هایی که چندی است نبوسیده ام، انگشتانم بوی تند سیگار می گیرند
همان انگشتانی که همچو باد جنگل موهای تو را نوازش می کردند
دیگر این اندام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده، دود سیگار است و بس...
سیگارم که به آخر میرسد لبم را می سوزاند مانند بوسه ای که تو هنگام خداحافظی
به آن تقدیم کردی

وقـتـے مـیروے

وقـتـے مـیروے

تـمـام چـیـزهـاے عـاבے

یـاבگـارے مـے شـونـב

פـسـاس مـے شـونـב

تـَرَڪ بـرمـے בارنـב

بـر مـبـل نـمـے شـوב نـشـسـتــ

ڪــہ تــو آنـجـا نـشـسـتـــہ بـوבے

هـوا را نـمی شـوב نـفـس ڪشـیـב

ڪــہ عـطـرتــو آنـجا مـانـבه اسـت 

وقـتے نـیـسـتـے

هـمـــہ چـیـز 

تـو را یـاב آورے مـے کـنـב

تـو را و نـبـوבنـتــ رآ

عاشق

+عـاشـق مـردیـ شـدهـ امـ کـهـ بـویـ مـردانـگـیـ اشـ غـرور زنـانـهـ امـ را دیـوانـهـ مـیـکـند...

فرشته

فرشته ای در تنهایی خویش 
می گریست 
گرفتار زمینی یان گشته بود 
و دچار ترس از ارتفاع ....

کاش پیش من بودی



کاش پیش من بودی 

کاش دستانت در دستانم بود 

و لطافت هزار ابر سپید بهاری را 
در دست داشتم 

و در اوج خوش بختی پرواز می کردم 

کاش می توانستم به چشمانت نگاه کنم 

و با هر نگاه من 

هزار هزار واژه ناگفته عشق را 

به یک باره به سوی تو روان می کردم 

و با هر نگاه تو 

شادی در چشمان من می جوشید 

کاش می توانستم صدای گرم تو را بشنوم 

تا چون آبشاری از نغمه های روح انگیز 

بر عمق جانم جاری گردد 

و همه غم های فراق را بزداید 

کاش پیش من بودی 

من با گرمای عشق تو زنده ام 

چه زیباست 

که تو تنها نیاز من باشی 

و چه عاشقانه است 

که تو تنها آرزویم باشی 

و چه رؤیایی است 
این لحظه های ناب عاشقی 

و من همه زیبایی عاشقانه و رؤیایی را با فقط تو حس می کنم 

و اگر غروری در من هست غرور عشق به توست

دلم می خواهد



دلم می خواهد زندگی ام را
 موقت بدهم دست یک آدم دیگر
 بگویم تو بازی کن
 تا من برگردم نبازیا


صحنه تصادف و کشته شدن فروغ فرخزاد

عکسی از صحنه تصادف و کشته شدن فروغ فرخزاد که تا کنون ندیده اید!

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور 
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین روزها
روز پوچی همچو روزان دگر
سایه ای ز امروز ها ‚ دیروزها
گونه هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد
می خزند آرام روی دفترم 
خاک میخواند مرا هر دم به خویش
می رسند از ره که در خاکم نهند
آه شاید عاشقانم نیمه شب
گل به روی گور غمناکم نهند...

دلش گرفته آخی !!!

شده دلت بگیره سرت را جایی نباشه که بگذاری ؟!
شده کسی نباشه کنارت که باهاش درد دل کنی ؟!
خدایا همیشه یار دل های تنها باش و تنهاشون نگذار

داور قلبــــم



داور قلبــــم نــه سوت دارد ... 

نــــه کـــــارت قــــرمز 

راحـــت بــــاش... 

تــــا دلـــت میخواهد خطـــا کن . . . ! 

ســـکوت میکنم...

لبخنــــــــــد.....زیــبا ترین هَــدیه به دیگــران...

لبخنــــــــــد.....زیــبا ترین هَــدیه به دیگــران...


نمیدونی چقدر سخته

نمیدونی چقدر سخته کسی رو که دوستش داری 
بره و نتونی کاری بکنی که برگرده...
نمیدونی وقتی شب میشه تمام خاطره ها میاد تو ذهنت 
عین فیلمی که آخرش به گریه ختم بشه و بی صدا پتوتو گاز بگیری
که کسی دردتو نشنوه...

چرا نگاه می کنی؟



                             چرا نگاه می کنی؟


                               تنهــا ندیده ای؟

                                 به من نخنـــد…

                                       من هم روزگاری عزیــــز دل کسی بودم…

هی جانباز جانباز ، شهید شهید!

گفت: که چی؟ هی جانباز جانباز ، شهید شهید! میخواستن نرن! کسی مجبورشون نکرده بود که! گفتم:چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد! گفت:کی؟!! گفتم:همون که تو نداریش!گفت:من ندارم؟! چی رو؟! گفتم: غیرت!!

آخـــــــــه من دوست ندارم...

 
دختر کوچولو: چیکارم داشتی گفتی بیام اینجا؟

پسر کوجولو: میشه با پسرای دیگه بازی نکنی؟، آخـــــــــه من دوست ندارم...


ریشه بلند گیاه عشق


ریشه بلند گیاه عشق سرتاسر بدنم را گرفته

 و به دور قلبم پیچیده 

دوری از تو باعث فشار دادن ریشه ها به قلبم میشود و مرا از پا در می اورد

پس برای اینکه زنده بمانم

با من بمان

آن کهنه درختم


آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برفست


حیثیت این باغ منم خار و خسی نیست

نشد که ببویمت...



شاید خیال بود

یا رویایی نا تمام

مثل هیاهویی دور ...

مثل مه بودی

خواستم نزدیک تر شوم

هر دو گم شدیم...

فرصت نشد ببینمت

بخوانمت

( به نام..یا چیزی شبیه "جانم" )

مهلت امان نداد...

نشد دلم...

نشد که ببویمت...

فرصت نشد...

نشد ببوسمت...

کلماتی برایت می نویسم....




کلماتی برایت می نویسم....
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست..
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...
لمس کن نوشته هایی را که لمس نشدنیست و عریان ...
که از قلبم بر قلم و کاغذ میچکد
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار ...
لمس کن لحظه هایم را ...
تویی که می دانی من چگونه عاشقت بودم و هستم
لمس کن این با تو نبودن ها را...
لمس کن ....

بعضے ها رُو بایَد اَز تو رُویاتْ بــِڪِشے بیرونْ



بعضے ها رُو بایَد اَز تو رُویاتْ بــِڪِشے بیرونْ و 

مُحڪَمْ بَغَلِشْ ڪُنے، 

بَعد آروم دَرِ گوشِش بــِگے : 

آخِــﮧ تُو چــِرا واقِعے نیستے لامَّصَبـْ. . . !!؟؟

حالا که فرقی نمی کند...



حالا که فرقی نمی کند...

کنارت 

ایستاده باشم یا نه

بگذار

همه چیز را...

از وسط قیچی کنم

تا تو...

در نیمی باشی

من...

در نیمی دیگر

راستی.......

با دستی که

روی شانه ات

جا گذاشته ام 

چه می کنی؟...

با “بغض” نوشتم


خیلی سخت بود …

با “بغض” نوشتم ولی با “خنده” خواندی …

ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺖ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ




ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺖ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﺎﺷﯽ
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﺩ
ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺷﮏ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻐﺾ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯽ 

بالش



به بالشـــی که زیر سرمون میذاریم ،میشه دروغ گفت ....!؟ 

چی بگیــــم؟ بگیم خواب بودیم و خواب بد دیدیم؟ 

خـــــر که نیست! بالشه! میفـــــهمه! 

نه بالش جان، دلـــــم گرفــــــته بود !

سهراب سپهری


نه تو می مانی و نه اندوه 


و نه هیچیک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

بغض کرده ام




بغض کرده ام ؛ 

            

          چقدر لال مانده ام

                            

                                میان حرفایم ...

دلم گریستن میخواهد و ...


تو همیشه ابتدای من بوده ای

 

سر آغازِ تمام ِشروع هایِ دوباره ام؛

 

من خودم را، بغض هایم را

 

دردهایم را، دلتنگی هایم را

 

تلخی ها و کابوس هایم را

 

و هر آنچه مرا از من دور کرده است

 

به مدد دستهای تو کنار زده ام

 

و از نو آغاز کرده ام

 

دلم گریستن میخواهد و ...سکوت!

 

و تو را که نگفته، همه چیز را میدانی...

دَمَـــــــش گـــــــــرم!!


rain%20 %20AloneBoy.com دانلود صداهای باران


دَمَـــــــش گـــــــــرم!!

بـــــــــــــــــــاران را مـــــــی گویم

به شـــــانه ام زد و گــــــفت:

خـــــسته شـــــدی … ؟؟؟

امــــــــروز را تو اســــتراحت کن…

من به جـــــایت مـی بارم!



دلم تنگ شده برایت . . . .

مـــــرور می کنـم
خاطـــراتمـــان را
امـّــــا مگـــر
کـپـــی برابـر اصـــل میشـــود !

دلم تنگ شده برایت . . ..
.
کجایی ؟ یک کلمه نیست، خیلی معنی دارد گاهی …
کجایی یعنی چرا سراغم نمی یایی ؟
چی کار میکنی ؟
چرا نیستی ؟
دلم تنگ شده
دوستت دارم .. !!
سخته نبودن کنار آدمایی که حتی اگه کنارشونم باشی
دلت براشون تنگ میشه . . .
.
.
دلتنگ که میشوی
چشمهایت را ببند
مثلِ یک عکسِ فوری؛
فوری ظاهر می شوم
.
.

هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی !!!





                               هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی !!! 

                                 یـــک لبخنـــــد... 

                                     یـــک نگــــــــاه... 

                                          یـک عـطـر آشـنـا ... 

                                                یــک صــــــــدا... 

                                              ... یــک لــبـاس آشـنـا... 

                                                        یــک خــیـابـون... 

                                                             یــک خـاطـره ... 


                       از درون داغونـــت می کــــند و یـــادش مــیـوفـتـی ...
 


حتی مرگ



حتی مرگ هم از من فرار میکند....

سخت ترین لحظه زندگی



سخت ترین لحظه زندگی ادم زمانی می رسد؛ 


که خواب " او " را میبینی؛ وقتی از خواب میپری


در آغوش دیگری هستی ... !

می پرسند با ندیدنش چه میکنی؟!






امشب باز هم دلم سراغ تو را گرفت!

 

ولی آب از آب تکان نخورد . . .

 

درست مثل همه شبهای قبل ،

 

باز هم سر میزند تنهایی ،

 

باز هم دوباره دلتنگی می آید .

 

و مرور خاطره های مشترک نخ نما شده . . .

 

می پرسند با ندیدنش چه میکنی؟!

 

می گویم هراسی ندارم!

 

با یادش رفیقم این روزها . . .