سیگار بعدی را روشن می کنم، کامی از لبش می گیرم
بجای لب هایی که چندی است نبوسیده ام، انگشتانم بوی تند سیگار می گیرند
همان انگشتانی که همچو باد جنگل موهای تو را نوازش می کردند
دیگر این اندام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده، دود سیگار است و بس...
سیگارم که به آخر میرسد لبم را می سوزاند مانند بوسه ای که تو هنگام خداحافظی
به آن تقدیم کردی
لامصبه عشق
جان؟؟
سلام شیوا خانم من مدیر وب پرستاران جوان هستم.
خواستم بگم بهتره قالبتونو عوض کنید چون طوریه که آدم زیاذ حال نمی کنه مطالبشو بخونه.
سلام اطاعت امر شد ممنون
این متنای خاکبرسری چیه گذاشتی
خاک تو مخ سیگاریت
آدم اگه میخاد عشقو قیاس کنه با قلیون قیاس میکنه
قل قلاشون به هم شبیه
دوس میداریم
زئرمون زیاده