just kiss

just kiss

تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است
just kiss

just kiss

تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است

سرنوشت خویش




کاش میشد سرنوشت خویش را از سر نوشت
کاش می شد اندکی تاریخ را بهتر نوشت
کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی
داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت

تک برگ رویایی


مانند گردبادی پر از شن و خاک

و من آخرین برگ از یک درخت خشکیده

به سویم امدی چنان مرا در هم پیچیدی

که فرصت دست و پا زدن را نیز از من گرفتی

به خود می گویم این گرد باد مثل نسیمی خنک

بر تنهایی عمیقم چه خوش نشسته است

اما تو همان گردبادی پر از شن و خاک

                                                   تک برگ رویایی

حسرت یه روز عشق موند به دلم


نمی دونم که تورو نفرین کنم یا این دلم

نمی دونم که تو حل مشکلی یا مشکلم

با تو عاشقانه بودم پس چرا

حسرت یه روز عشق موند به دلم

با تو شاهنامه بودم نه یک غزل

با تو رودخونه بودم نه یه قنات

یه روزی منو تو بودیم و حالا

من و تنهایی و یه عمر خاطرات

تو این غربت پر گرگ و هراس

دارم عین ماهیا جون میکنم

خسته ام از تظاهر ایستادگی

جای دندون هزار گرگ به تنم

هر چی عشقه توی دنیا


هر چی عشقه توی دنیا من میخواستم ماله ما شه

اما تو هیچ وقت نذاشتی بینمون غصه نباشه

فکر میکردم با یه بوسه با تو همخونه می مونم

نمیدونستم نمیشه اخه بی تو نمیتونم

گله میکنم من از تو از تو که این همه بیرحمی

هزار بار مردم از عشقت تو که هیچی نمیفهمی

آغاز دوست داشتن



آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیبا ست