just kiss

just kiss

تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است
just kiss

just kiss

تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است

پیرمرد شیطون



جوونم جوونهای قدیم یاد بگیرین جوونهای امروزی 


در یک غروب پنج شنبه پیرمرد موسفیدی در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک 

جواهر فروشی شدند و به جواهر فروش گفت : یک انگشتر مخصوص برای دوست دخترم می خواهم. 

مرد جواهرفروش به اطرافش نگاه کرد و انگشتر فوق العاده گرانی و زیبایی که ارزش آن ۳ ملیون تومن بود را به پیرمرد و 

دختر جوان نشان داد.چشمان دختر جوان برقی زد تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد. 

پیرمرد در حال دیدن انگشتر به مرد جواهرفروش گفت : خب ، ما این رو برمیداریم. جواهرفروش با احترام پرسید که پول اونو 

چطور پرداخت می کنید؟ 

پیرمرد گفت : با چک ، ولی خب من میدونم که شما باید مطمئن بشید که تو حسابم پول هست یا نه بنابراین من این چک رو الان 

می نویسم و شما می تونید روز شنبه که بانکها باز می شه ، به بانک من تلفن بزنید و تایید اونو بگیرید و بعد از ظهر اون 

روز همون روز من انگشتر رو از شما می گیرم. 

صبح شنبه مرد جواهر فروش در حالی که به شدت ناراحت بود به پیرمرد تلفن زد و با عصبانیت به پیرمرد گفت : من الان 

حسابتون رو چک کردم اصلا نمی تونم تصور کنم که توی حسبابتون حتی یک ریال هم نیست !!! 

پیرمرد جواب میده : متوجه هستم چی میگید ، ولی در عوضش می تونی تصور کنی که من تو این دو سه روز چه حالی کردم 

واقعا که بهترین روزای عمرم بود !!!!

نظرات 9 + ارسال نظر
سمانه پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 10:00 ق.ظ http://www.samane1373.blogsky.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم
مخسی که به وبلاگم سر زدی گلم
من لینکت کردم
اگه خواستی منم لینک کن
واااااااااااااااااااااااااااااااای چقد وبلاگت خوشگله
چقد شعرهایی که گذاشتی خوشملههههههههههههههههه
بازم بهم سر بزن
منم بهت سر میزنم
دوست دارم
بای

سلام خانمی
خواهش وظیفم بوده
چشم حتما

رعنا پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 10:57 ق.ظ

چک پیرمرده برگشت نخورد؟دادگاهی نشد؟نرفت زندان؟ رسید به اصل مطلب داستانو تموم کردی.لطف کن داستان تو وبلاگت مینویسی حواشی رو حذف کن اصل داستانو بنویس.الان دارم گریه میکنم که نمیدونم بقیه داستان چی میشه.
پیرمرد بیچاره یه دختر گولش زده دو روز از پیرمرده سواستفاده کرده حالا هم معلوم نیست سرنوشتش چی میشه.تو رو جان ننت نذار ببرنش خونه سالمندان.گناه داره.دوست دخترش از خونه بیرونش نکنه.بچه اینا نداره ازش مراقبت کنن؟ شماره حسابشو بده پول بریزم به حسابش.
پشت گوش نندازی عزیزم.پیگیری کن حتما.

ژینوس پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 11:22 ق.ظ http://zhinoos.blogsky.com

ایول پیرمرده!

مسعود پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 12:42 ب.ظ

mahdiye پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 08:27 ب.ظ http://galleryms.blogsky.com

baba damrsh garm yani dokhtare va javaher foroshe hardo sar kar bodan dokhtar inghad be in pesaraye emrozi chiz yad nade haminjori sharan

کی شر ه؟
بابا ما دخترا که دست همشونو بستیم

فرید پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 09:19 ب.ظ http://beyond-the-life.blogsky.com

جالب بووود

تـــــــــــــــــــــــــــــورو خداااااا

صادق جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 02:40 ق.ظ http://fazlisadegh.blogsky.com

باحال بود.

ای بابا

aasi جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 10:18 ب.ظ

کثافتی بوده واسه خودش!

گلی پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 ساعت 04:09 ب.ظ

این جوونیاش چی بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد