وصیت نامه
مرا در روز بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد
و
در طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد .
دستهایم را روی سینه ام قرار دهید تا بدانند همیشه دوست داشتم کسی را در آغوش بگیرم.
چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند همیشه چشم انتظار بودم .
صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شده....
به من میگی شاد اون وقت خودت!!!!!!!!!!!!!!!!!
من هیچ جوابی ندارم
سلام!
عاشقی جرم قشنگی ست
وبلاگت خیلی پربار من که لذت بردم!؟
خوشحال میشم بیای به وبلاگم!
من لینکتون کردم شما موافقی؟
میسی
حتما