just kiss

just kiss

تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است
just kiss

just kiss

تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است

مراسم تودیع


در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی‌ از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود.

در روز موعود، مهمان سیاستمدار تاخیر داشت و بنابرین کشیش تصمیم گرفت کمی‌ برای مستمعین صحبت کند. پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: ۳۰ سال قبل وارد این شهر شدم. انگار همین دیروز بود. راستش را بخواهید، اولین کسی‌ که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت. به دزدی هایش، باج گیری، رشوه خواری، هوس رانی‌، زنا با محارم و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد. آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی‌ با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بوده‌ام و این شهر مردمی نیک دارد. در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد. در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذر خواهی‌ کرد و سپس گفت که به یاد دارم که زمانیکه پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی‌ بودم که برای اعتراف مراجعه کردم.

نتیجه اخلاقی‌: وقت شناس باشید

نظرات 4 + ارسال نظر
رامین یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 01:03 ق.ظ http://bo3e-1.blogsky.com/

سلام
شیوا جان ممنون که سر زدی ..
آپ جالبی بود ....
نتیجه اش اینکه همیشه همه جا سر موقع بری تا از همه چی خبر داشته باشی....

میسی

t hirteen یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 01:05 ب.ظ

مرسی قشنگ بود

خواهش میکنم

سارا یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 02:12 ب.ظ http://koreafilmphoto.blogsky.com

سلام لینکت کردم

سلام میسی عزیزم
ولی ادرست اشتباهه

مرتضی یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 08:36 ب.ظ http://kooris-6.blogsky.com/

سلام !وبلاگ قشنگی داری
نتیجه اش اینه (ماه همیشه پشت ابر نمی مانه)

بعله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد